پس از آنکه بازماندگان نئاندرتال ها،با طیاره های سفید فرنگی به سینه برج های دوقلو تجارت جهانی زدند و جان چند هزار نفری را گرفتند و گرد و غبار را مهمان شهر کردند،رسانه های آمریکایی یکسر به پخش تصاویر اعراب پرداختند و بخشی از مسلمانان ریشویی را نشان می دادند که احتمالا ً خون ریخته شده را باید به حساب آنها واریز کرد.اعراب در این زمان در اذهان توده مردم ناشناخته و ناشنیده بودند،و یا دستکم مردمی بودند که با شتر در شزارهای جهان سوم در معیت شتر ها گذر عمر می کردند.
اما این چه اهمیتی داشت،این مردمان گونی پوش به چه جراتی از آن سوی دنیا می آیند و برج های دوقلوی تجارت جهانی را چپه می کنند؟ملت به خیابان ها ریختند و از دولت خواستار حمله هر چه سریع تر به اعراب شدند.عده ای که آتششتان تند تر بود تمایلی غریب به با خاک یکسان شدن این کشور ها داشتند.چند سال بعد از حمله آمریکایی ها به عراق و افغانستان،نتایج یک نظر سنجی نشان داد که نزدیک به چهل وچهار درصد مردم آمریکا حتی نمی دانند که کشورهای مورد هجوم واقع شده در کجای این کره خاکی قرار دارند.سلاح های کشتار جمعی هیچ گاه در عراق یافت نشد و آمریکا و ناتو همچنان در افغانستان دست و پا می زنند.فارغ از بحث نخ نما شده ی ِ اینکه در یازدهم سپتامبر چه گذشت و یا دستاورد این حملات چه بود و... یک نکته جلب توجه می کند : تکاپوی رسانه ها چطور در اتحاد مردم جهت حمایت دولت برای جنگ کارگر افتاد.
امروز نیز مقام بسیار معظم رهبری فرمودند که آنچه که حال حاضر در تونس اتفاق می افتد حاصل انقلاب مردمی ایران در بیش از سی سال پیش است.حامیان دولت زمان را غنیمت شمرده و در حرکتی خودجوش پس از نماز جمعه به خیابان ها آمدند و حمایت همه جانبه خویش را از مردم تونس و مصر اعلام نمودند.اما اخوان المسلمین بلافاصله در بیانیه ای هرگونه تشابه بین حرکت مردم مصر و مردم ایران در سه دهه پیش را رد نمودند.عزیزانِ دولت دوست، متاسفانه از این بخش دوم با خبر نشدند و همچنان صفوف مسلمین نشان داده می شود که در میدان اصلی قاهره مشغول راز و نیاز با ذات اقدس الهی هستند و تمنای برقراری حکومت ولایی دارند
به گمان من تشابه ای که در این میان وجود دارد در بازتاب اخبار توسط رسانه هاست.منبع اطلاعاتی حامیان دولت مردمی،همان رسانه ملی ست که زحمت دستچین کردن اخبار را می کشد،با این حساب چندان هم عجیب نیست که جنبش مردمی تونس و مصر نه برای برپایی دموکراسی،بلکه برای برپایی حکومت ولایی - نظیر همان چیزی ست که در ایران امروز وجود دارد - است.
در واقع در جهان امروز،ما در بمباران رسانه ای زندگی سپری می کنیم.تفکر بی طرفانه و ادعای داشتن تفکر بی طرفانه تا حد بسیار زیادی کشک است،حتی اگر در جهان مُـــثـــُلی (!) کسی بتواند به این درجه از بی طرفی برسد ؛باز هم به دلیل اینکه آب از سرچشمه گل آلود است و خبرنگاران نمی توانند خبری صد در صد بی طرفانه ارائه بدهد و بخشی را ناخودآگاه بر جسته تر می کنند،باز هم قضاوتی با رایحه رقیق جانبدارانه خواهیم داشت.به گمان من در جهانی چنین تاملاتی توام با تساهل و تسامح به دیدگاههای متفاوت و کوشش برای دیدن تمامی جوانب موضوع از زبان راویان متفاوت می تواند تا حدودی راهگشا باشد.تفکر بی طرفانه بیشتر یک مسیر است که باید طی بشود،هدف نیست که کسی ادعای داشتن ان را بتواند کند.

پ.ن.1: لینک خبر [کلیک]
پ.ن. 2: اهمیت داشتن رسانه خبری ای که دستکم در ظاهر بی طرفانه نقل خبر کند این روزها بیشتر مشخص می شود.
پ.ن.3: برای خواندن خاطرات یک ایرانی از روزهای پس از واقعه سپتامبر رجوع کنید به شماره 12،همشهری ماه.سال 1380؛
پ.ن.4: یک پایگاه خبر رسانی کاملا بی طرفانه.[کلیک]
پ.ن.5: یکی از سختی های نازمانمدم در زمان نوشتن بلاگ ها،پیدا کردن عنوانی ست که بر دل خودم نیز بنشیند.از این به بعد چنانچه عنوانی مناسب به ذهنم نرسید عدد بلاگ را می گذارم که برای این یکی شد 39
سلام
ReplyDeleteمطلبتان را عمیق و خوب دیدم اگر چه فکر نمی کنم تنها منبع اطلاعاتی دولت دوستان همین بیست و سی خودمان باشد اما مصادره به مطلوب کردن در ذات این آدمهاست
آن طرف در بالاترین یقه می درند که جنبش سبزچه خوابیده اید که تونس ومصر هم تونس ؟
این طرف ... از نظر من نه این است ونه آن
مردم مصر از سختی زندگی و معاششان به تنگ آمده اندوکمی فضا می خواهند برای راحت تر زندگی کردن این نه موج اسلامی بیداری خاور میانه است ونه جنبش ضد استبداد
در فیلم شرک یک چند تا غول بیابونی بودن که یک تابلو در دست داشتند و عکس العمل های عمومی را بنا به مورد مناسب به مردم دیکته میکردند.مثلا تابلوی laughرا بلند میکردند و مردم میخندیدند
ReplyDeleteفکر کنم در همه کشورهای عقبافتاده رسانه ها چنین نقشی را ایفا میکنند. ای کاش اسم دقیق آن آدمها را میدانستم تا برای اسم این بلاگ پیشنهاد میدادم
man mikham benevisam vali systemam ghati karde farsi nadare!!
ReplyDeleteخیلی دوست دارم بدانم رشته تحصیلی شما چیست. ولی اگر نمیخواهید ملزم به جواب دادن نیستید
ReplyDeleteخانم فرزانه
ReplyDeleteالبته من فکر می کنم تا حدودی درد دموکراسی داشته باشند،نظیر جنبش پارسال ایران.ولی اص دغدغه جای دیگریست.پزشک تونسی که سالاست بیکار مانده،چاره ای ندارد جز آنکه بریزد به خیابان.مصری ها از نظر معاش وضعیت خوبی ندارند و دلخوشی زیادی شان به صنعت توریست است.در مورد حرفی هم که بالاترین زده دست بر قضا حرفی دارم که در سه روز اینده می گذارم
خانم فندق
همین که خواندید نشانه لطف شماست.سپاس بی قیاس
خانم همتی
خواهم گفت.طی چند بلاگ آینده برنامه ای دارم.
نقدا این را بگویم که رشته دانشگاهیم مکانیک سیالات بود.ولی با تمایل در آن تحصیل نکردم
سلام دوست خوب ...ه
ReplyDeleteاین روزها که این همه در مصر و تونس و اردن و دیگر بلاد عرب می گذرد با ز حسرت ام می اید و داغ این زبان نه چندان شیرین پارسی در دل ام زنده می شود.ه
شاید قبلا هم گفته ام با شمای دوست که چه غریب افتاده ایم در این گوشه از ارض خاکی با این زبان و فرهنگ نادرمان. این روزها هم همین زبان و ملیت ،که فخر عده ای ست مع الاسف،ما را از این همه تغییر و تحول جدا افکنده و شاید این همه حرکت و جوشش تنها مایه سرخردگی بیشترمان باشد نه دنباله روی و تاثیر، چنان که این روزها جهان عرب را فراگرفته است.ه
این حرف ها و تحلیل های نابخردانه را که می شنونم حال ام دگرگون می شود که می گویند این حرکت های عربی دنباله جنبش ماست که منطقه را فرا می گیرد. این ها همان قدر که از سیمای حکومت مضحک است از سوی اصحاب جنبش سبز هم نا به جاست.ه
زین حسن تا آن حسن صد گز رسن..ه
یک کلمه انگلیسی وسط کامنتم نوشتم فاجعه پیش آمد. سر و ته مطلبم به هم وصل شد.
ReplyDeleteسلام.اطلاعات من در این خصوص بسیار کم است و بضاعت کامنت گذاشتن را ندارم.خواستم بدانید که همیشه می خوانم و استفاده می کنم و ارادت دارم.مرسی
ReplyDeleteسلام
ReplyDeleteبه هر حال خواه ناخواه اسیر ِ دست ِ رسانه ها هستیم.
آن خبرگزاری بی طرف را هم دیدم!
خیلی بعید میدونم که اتفاقات اخیر دنیای عرب الگوبرداری از اینجا- چه پارسال و چه سی سال پیش- باشه. باور داشتن به این نظر نفی خودجوش بودن اعتراض علیه وضعیت موجود خود کشورهاست
ReplyDeleteاز بنگاه اخبار تبلیغاتی رسانههای ما انتظار دیگهای نمیشه داشت
سلام بر هم رشته اي عزيز
ReplyDeleteالبته من جامدات بودم!
ميگم اگه پارسال پيرارسال مثلاً كسي از مسئولان كشورهاي ديگر در مورد اعتراضات ايران حرفي مي زد اين جماعت بادباني ميساخت از لباسهاي زير طرف كه آهاي چرا در مسائل داخلي دخالت مي كنيد
حالا طرف علناً فحش هم مي دهد :نامبارك!!
ولي خوشم مياد از اين رو و اعتماد به نفس
درود
ReplyDeleteفرمایش استاد صحیح بود.
بنده هم زمان چند نوشته را دنبال می کردم و نظری که برای شما ارسال کردم مربوط به وبلاگ دیگری بود.
کسی شکی ندارد که شما عادل هستید و روشن.
و منصف.
درباره ی این پست تنها به ذهنم می رسد که مسائل جهانی در چشم افرادی که فاصله ی زیادی با قدرت و قدرتمندان دارند-و دستی در تغییرات ندارند-در هاله ای از ابهام فر می رود.ناخواسته.حتی اگر شخص کارشناس و خبره و نظریه پرداز و کنجکاو و محقق و فیلسوف باشد.
یک موضوع سیاسی حتی در اندازه ی یک تصمیم موضعی یک رهبر در یک کشور جهان سومی دارای ممواضع بسیاریست.چنانچه مثل این سیب هزار چرخ زده و زاویه ی مخاطب تنگ و تارک بوده و هر شی ء گردی بی نهایت زاویه دارد.
ReplyDeleteنمی توان ادعا کرد بازی شطرنج جماعت قدرتمند را میشود شناخت یا حتی قواعد آنرا عمومی کرد.
تحلیل های ما تنها یک وجه ناقص از کنجی دور خواهند بود.و تاریخ اگر زنده بمانیم اینرا بر ما ثابت خواهد کرد.حتی خود مارکس که به نظرم نزدیک ترین محقق به وقایع بود نظریاتش فاصله ی زیادی با واقعیت داشتند.
درود
چشم بسته و نا آگاه . اين صفت اغلب اين ملت است و دولتيان هم فعلا با اين روش دارند مي تازند .
ReplyDeleteادعایی تو سیاست ندارم ولی به نظرم وجه تشابه اغلب انقلابا اینه که مردم از یک قدرت حاکم به تنگ میانو فقط میخوان از دستش خلاص شن پس وقتی یکی سینه ستبر میکنه و جلو حکومت وامیسته بهش زنده باد میگن وفکر نمیکنن همین آدم وقتی قدرتو دست گرفت چیکار میکنه؟
ReplyDeleteخوش به حال ملتی که با فکر انقلاب میکنه و اهدافشو همون اول واسه خودش مشخص میکنه
مرسی از دوستان بابت حضورشان
ReplyDeleteفقط خانم الی من نکته ای را بگویم.
من از موضع شماتت مردمی که تظاهرات کردند بلند نمی شوم.کارشان به نظرم بی اثر بوده است؛ولی این بیشتر به این دلیل است که دلداده رسانه های وطنی هستند و صدای دیگران را نمی شنوند
و تیرشان بر خطا می رود
حرفم خیلی ساده این است که در دنیای امروز اسیر دست رسانه ها هستیم و بر مینای داده های آنها نتیجه گیری می کنیم،پس ر انتخاب مرجع خبری مان دقت کنیم.
...
در مورد نظرات دیگران چیزی به ذهنم نرسید که بگویم.
فقط کلاغ شورشی عزیز،من د قیقا متوجه حرفی که زدی نشدم.حرفی که می زنی در حوزه جامعه شناسی تقریبا قابل قبول است.ولی اینکه ارتباطش دقیقا با متن من چه بود را متوجه نشدم.
اگر باز هم به اینجا آمدی لطفا کمی توضیح بده برایم.مرسی