در سال 1346،رژیم سابق که دریافته بود ملت خیال سفت بستن کـــِش تنبان را ندارند،دست به کار شد و برنامه ی ِ تنظیم خانواده را تدوین کرد و آن را به عنوان سیاست جمعیتی دولت اعلام نمود.ظرف ده سال نرخ رشد جمعیت از 3.2 به 2.6 درصد کاهش پیدا کرد*،با برپایی بساط انقلاب این برنامه به محاق فراموشی سپرده شد و بعد از پیروزی انقلاب به طور کامل از رده خارج شد و عده ای جلوگیری از رشد بی محابای جمعیت را مغایر با اصول دینی دانستند.پس از انقلاب ،طی یک حرکت احتمالا برنامه ریزی شده،وسایل و ادواتی پیشگیری از بارداری از دسترس مردم خارج شد ؛ امام راحل فرمودند که اسلام نیاز به سرباز دارد و مردم همیشه در صحنه در حمایت از رهبر فقید به کارزار آمدند و بار این کوشش را رسماً به دوش کشیدند،دیگر مانعی در کار نبود و شـــِــبه بچه قورباغه های میکروسکوپی می توانستند به مقصد برسند.طی تنها چند سال نرخ رشد جمعیت به رقم اعجاب آور 3.9 درصد رسید و ایران رتبه نخست در زاد و ولد را در جهان بدست آورد؛ چند سال دیگر زمان نیاز بود تا انبوه محصولات تولید شده رخی نشان بدهد.
پس از رانده شدن صدام و دوستان از مرزهای این بوم در سال 67،کم کم حواس دست اندرکاران متوجه رشد هولناک جمعیت شد و برنامه ی ِ تنظیم خانواده مجددا از نو طرح ریزی شد،این برنامه یکی از موفق ترین برنامه های کنترل جمعیت در جهان بود و طی مدت کوتاهی نرخ رشد به 1.4 درصد رسید.افسوس که دیگر دیر شده بود،کوچه ها و خیابان ها در سالهای ابتدایی دهه هفتاد منظره جالبی بودند،گویی کودکان تظاهراتی ترتیب داده اند، همه خوش و شاد و شنگول مشغول به بازی بودند.مدارس از یک شیفت به دو شیفت تغییر کاربری دادند در برخی مناطق جنوبی تر مدارسی حتی در سه و یا چهار شیفت نیز فعالیت داشتند.درست زمانی که کشورای مترقی دغدغه این را داشتند که با افزایش تعداد چند ده هزار نفری کودکان چه باید کرد،کشوری جهان سومی با پایه های سست اقتصادی و برنامه ریزی مشوش باید میلیون ها جوان را سازماندهی می کرد.
اینک محصول نامیمون آن سالها به بار نشسته و انبوه جوانان بیکار و افسرده،برداشت شده ی ِ کاشت همان زمانند.در مقام مثال،اقتصاد یک کشور را می توان به تیم فوتبال بزرگ تشبیه کرد که توانایی به کار گرفتن تعداد محدودی بازیکن را دارد،باقی باید در نیمکت ذخیره ها بنشیند.بعد از جنگ جهانی دوم که اقتصاد آلمان رشد سریعی را تجربه می کرد و به تعداد زیادی کارگر بی زبان نیاز داشت،آنرا از ترکیه وارد کرد و آنها الان خرده فرهنگی را در جـــِــرمانی تشکیل می دهند.ایران ولی روالی برعکس دارد، با پایه های لرزان اقتصادی و بگیر وببند ها و دانش عهد بوق عملا توانایی حضور در بازارهای جهانی را ندارد و اقتصاد غیر نفتی ما برای خارجه یا پسته است،یا قالی،یا خرما و برای داخله آشغال های نظیر پفک و چیپس و...
نقداً که بساط خدمت سربازی و دوران تحصیل دانشجویی،- لیسانس و فوق لیسانس - را بر پا کردند و سر جوانان اساسی گرم است،پدران کار می کنند و تخس می کنند توی گلوی جوانانی که یا در خانه مشغول درس خواندنند،یا پای گودر نشستند،یا سیگار به لب دارند و یا پای منقلند،عده ای هم ور دل ِ لب چاپ می نشینند.می توان وضعیت پدران ومادران را به پرنده هایی تشبیه کرد که برای جوجه هایشان تا آخرین لحظه غذا تهیه می کنند.
با این شرایط بیرق ِ زاد و ولد تا صد و بیست میلیون را دوباره بلند کردند،کتاب های تنظیم خانواده جدید تالیف کردند و می خواهند دوباره سودای جوجه کشی در اذهان بکارند.می گفتند قدیم ها آدم عاقل از یک سوراخ دو بار گزیده نمی شود... ؛
* آمار از کتاب "تنظیم خانواده و جمعیت "تالیف دکتر کوزه گر استخراج کردم
رشد جمعیت
یک دهم درصد... رشد مناسب
پنج دهم درصد...رشد ضعیف
نیم تا یک درصد...رشد متوسط
یک تا یک و نیم درصد... رشد سریع
یک و نیم تا دو درصد...رشد بسیار سریع
دو ونیم درصد به بالا...رشد انفجاری