Sunday, February 13, 2011

برای فردا

وقتی که  موسولینی در ایتالیا و به دنبال او،هیتلر با انتخابات کذایی و محبوبیت ۹۲ درصدی بر مسند قدرت آلمان تکیه زدند؛چرچیل که سایه شوم کمونیست را بر بالای سر اروپای غربی احساس می کرد تبریکات مفصلی به موسولینی فرستاد،بعد ها پاپ هم در مورد موسولینی و هم در مورد هیتلر با اغراق و ستایش سخن راند نظر مردم مذهبی را نیز تا حدودی نسبت به فاشیست ها بهبود بخشید. حتی متفکرانی نظیر مارتین هایدگر و کارل اشمیت و دانشمندانی نظیر ماکس پلانک و الکسیس کارل هم نسبت به فاشیست ها ابتدا نظر مساعدی داشتند.هوش متفکران و  دانشمندان آلمانی و یکپارچگی حیرت آور که ارمغان فاشیست بود سبب شد به سرعت کشور رشد صنعتی را از سر بگذراند.


اما این ابتدای راه بود.آلمان به سرعت به ساخت ادوات جنگی دست زد و با حمله به لهستان آتش جنگ جهانی دوم برافروخته شد.بعد ها زیر پیمانی که با روسیه ِ کمونیست بسته بود هم زد و به آنجا حمله ور شد.فاشیست ها آنچنان بیرحم بودند که برای اولین و اخرین بار در تاریخ،سرمایه داری و کمونیست  - دو دشمن خونی هم - دست در دست هم گذاردند و علیه فاشیست ها متحد شدند.همان هایی که بعد ها جنگ سرد را برای دهه ها هدایت کردند.سربازان متفقین از اتحاد و تلاش از پای جان فاشیست ها تعجب زده شده بودند،هر یک از نازی ها ماشین کشتاری بود برای قتل هایی که برای آنها برنامه ریزی گشته بود.، نازی ها چنان شست و شوی مغزی شده بودند که تا آخرین توان در راه پیروی از رهبر کوشش کند.نازی ها تا آخرین لحظه مقاومت کردند و دست آخر با خودکشی ِ هیتلر و با خاک یکسان شدن پایتخت و دیگر شهر ها،نازی ها راهی ِ تاریخ شدند


در جبهه دیگر کمونیست ها بعد از جنگ جهانی دوم در روسیه،شوم ترین حکومت استبدادی را در تاریخ پدیدار کردند.اپوزوسیون هیچگاه در روسیه قدرت نگرفت و دست آخر حکومت از درون متلاشی شد.نظام حکومتی سلسله مراتبی بود و تنها تایید شدگان که توسط حزب مورد سنجش قرار می گرفتند از قدرت برخوردار می شدند و این بدان معنا بود که از بالا  تا پایین حزب برای چند دهه مسلک فکری یکسانی را از سر گذرانید.


حالا در این گوشه از خاور میانه با موردی رو در رو هستیم که ترکیبی از هر دوی آنهاست.دستکم اگر تردید داشته باشیم از محاسن ان ها برخوردار نیست می دانیم که معایب هر دو را دارد.عزیزانی که راه پویش فردا را در پیش دارند حواسشان باشد که با خاطر سربازان مصری نرد عشق نبازند.اینجا دیگر مثل مصر نیست که ارتش تنها به دندان نشان دادن اکتفا کند،به میان می آید و سلاخی می کند.دوربین های مردمی در سال گذشته تصاویر دلنشینی را ضبط نکردند.در آخرین بلاگ هم در وبلاگ پیشین گفتم که در وضعیت فعلی دچار گیجی شدگی غریبی هستم،از یک سو امید ندارم به انقلاب،از سوی دیگر حاکمیت به هر گونه اصلاحاتی خصمانه می نگرد.باید دید که حاصل عقد دائم کمونیست و فاشیسم بنیاد گرایانه به کجا می خواهد کار را بکشاند.

No comments:

Post a Comment

يك تذكر كوچك براي آسان شدن ارائه نظر:


اگر دوستاني كه ايميل و يا آدرس اينترنتي دارند لطف مي كنند و كامنت مي گذارند،لطفاً نام و آدرس اينترنتي خودشان را بگذارند

كساني هم كه وبلاگ ندارند به كمك همان گزينه آخر نيز مي توانند كامنت بگذارند،فقط اگر جزو دوستان هستند نام كوچك و يا فاميلي خود را نيز بگذاريد.برايم اهميت دارد كه كداميك از دوستان چه نظري مي دهند.

سپاس