Friday, November 12, 2010

حرص حراست


حراست از قلمرو درغالب جانداران وجود دارد،و از استثناها كه صرفنظر كنيم در تمامي موارد جنس نر اين كار را بر عهده مي گيرد.در خرس ها و ببر ها  و فيل ها و پلنگ ها و...جنس نر به كمك بوي خود و يا فضولات دفع شده و يا نشانه گذاري بر روي درخت ها به باقي نرهاي درشت جثه هشدار مي دهد كه در صورت عبور از اين مرز بايد جنگ و دعوايي را به جان بخري.بر روي نر هاي درشت جثه تاكيد مي كنم.زيرا چنانچه نرهاي كوچك تر و يا ماده ها كه خطري براي قلمرو ندارند از مرزها عبور كنند،جنس نر كه مي داند خطر چنداني متوجه خود و قلمرو اش نيست تنها به غرش و يا تهديد كوچكي اكتفا مي كند،اما به هر ميزان كه نر درشت جثه تر و خطرناك تر باشد،عكس العمل جاندار هيستريك تر و خونبار تر است.در ميان انسانها نيز چنين چيزي قابل مشاهده ست،فقط رنگ و بوي انساني گرفته.اگر عاشقي ببيند براي معشوق اش عاشق جدي ديگري پا پيش نهاده سر به بيابان مي گذارد،ويرانه مي شود.اين مسئله را شايد بتوان اين گونه تشريح كرد كه هر جا كه حس تملك بيشتر ريشه دوانيده،حرص حراست از آن به ميزان قابل توجهي بيشتر مي شود.حالا در برخي مسائل چنين حس تملك مشروع و مورد پذيرش است و در برخي نقاط ديگر اين طور نيست.زمان و اتفاقات جاري در آن حد و حدودش را تعيين مي كند.بسياري از قوانين ساري و جاري در طبيعت را مي توان به مسائل علوم انساني نيز تعميم داد.به قوانين جامعه و رابطه مردم و حكومت و...
اتفاقات سال قبل نشان داد كه نرٍ  منظورٍ نظر تا چه حد از نيروي ديگري به هراس افتاده كه اين طور پنجه هايش را خونين مي كند.در قلمروي هاي پيشرفته تر اين دو چنان در يك ديگر تنيده مي شوند كه قابل تفكيك نيستند.ولي به هر ميزان كه وي  بيشتر در فكر حراست از قلمرو اش باشد بيشتر از جنب و جوش رهاي ديگر به هراس مي افتد.نر مذكور ما حتي  به نيروهاي كوچك تر و ماده ها هم رحم نمي كنند.در برابرش چه بايد كرد؟آيا او پير شده و بايد جايش را به ديگري بدهد؟زمان قضاوت خواهد كرد

_______________________________________
 پ.ن:نقاشي اثر آيدين آغداشلو،خاطرات انهدام

11 comments:

  1. من از چنین تشبیهاتی خوشم می آید. عجیب است که نا آرامم و صبوری نمی کنم با اینکه می دانم قضاوت زمان و گذر تاریخ ثابت شده است و می دانم روز دارد می آید اینطرفها. حداقل از رفتن شب اطمینان دارم. اما می ترسم تاب گذر تاریخ را به این کندی نداشته باشم.

    ReplyDelete
  2. همانطور که خواسته بودید من متن شما را به دقت خواندم
    نوشته ی شما شامل 3 قسمت می شود معرفی،بدنه،نتیجه گیری
    قسمت دوم و سوم نوشته تان کمرنگ به نظر می رسد
    از طرف دیگر:اتفاقات سال قبل نشان داد؟
    یک جمله ی بسیار کلی است
    کدام اتفاق سال قبل مد نظر شما بود است؟

    ReplyDelete
  3. خانم يلدا
    به هر حال وقتي كه زورمان نمي رسد بايد صبر كنيم
    چاره ديگري نيست

    آقاي ايمان
    راستش به علت اينكه تصميم گرفتم نوشته ها را حد الامكان كوتاه كنم ممكن است چنين مسئله اي پيش آمده باشد
    بنا بر مصلحت تصميم گرفتم كلي بنويسم
    فكر كنم به اندازه كافي گويا باشد.
    راستي،حالا يك سوال:به نظرتان اتفاقات مهم پارسال چه بود؟چيزي كه به متن هم مرتبط باشد

    ReplyDelete
  4. سلام
    آه ... اگر گذر زمان نبود چه می کردیم ؟
    چگونه با احساس مالکیت دیگری بر خودمان کنار می آمدیم

    ReplyDelete
  5. بید مجنون عزیز
    من نمیدونم چرا کامنتهام پست میشه
    اما الان نمیبینمش
    برای پست قبلی هم سه بار کامنت گذاشتم
    الان امدم جوابش رو بخونم
    دیدم خودش هم نیست ؟ :((

    ReplyDelete
  6. خانم فندق
    خب خوشبختانه اين بار پست شده نظرتان.نمي دانم چه مشكلي پيش آمده ولي اميدوارم بر طرف بشود.سوال : به شما كه پيغام نمي داد كه پس از تاييد نشان داده مي شود؟

    ReplyDelete
  7. منم فکر می کنم اگه به همون بخش حیوانی قدرت اکتفا می کردی گویا بود
    عکس تاج داستان رو فقط تفسیر می کنه

    ReplyDelete
  8. زمان قضاوت خواهد کرد ولی کامنت نخواهد گذاشت.من هم با زمان موافقم.همیشه

    ReplyDelete
  9. درخت ابدي
    بله حق با شماست.خودم نيز قانعشدم كه اگر نيمه دومش نبود كافي بود و در ضمن اگر تابلوي نقاشي ديگري از همين مجموعه را مي گذاشتم بهتر بود.ولي دوستان كامنت گذاشتند و صواب نيست كه تغييرات گسترده بدهم
    در كل خودم نيز از گذاشتن اين پست پشيمانم !

    ReplyDelete
  10. تناسب زیبایی بین متنتان و عکس برقرار بود

    ReplyDelete
  11. گذر زمان پاسخ هایی به ارمغان میاره اما به قیمت اینکه زمان از سپری شده از تملک ما خارج میشه، اما برای بازگرداندنش پنجه ای در کار نیست جز پنجه قدرت که به خون ما آغشته میشه!

    ReplyDelete

يك تذكر كوچك براي آسان شدن ارائه نظر:


اگر دوستاني كه ايميل و يا آدرس اينترنتي دارند لطف مي كنند و كامنت مي گذارند،لطفاً نام و آدرس اينترنتي خودشان را بگذارند

كساني هم كه وبلاگ ندارند به كمك همان گزينه آخر نيز مي توانند كامنت بگذارند،فقط اگر جزو دوستان هستند نام كوچك و يا فاميلي خود را نيز بگذاريد.برايم اهميت دارد كه كداميك از دوستان چه نظري مي دهند.

سپاس