حس خوبي دارم،حس آغاز دوباره،از نو متولد شدن.،از نو شروع كردن و به باد فراموشي سپردن هر آنچه كه در اين فضاي مجازي اتفاق افتاده.خاصه آنكه حين نوشتن اين نخستين متن باد ِ پاييزي هم نسيم وار پرده اتاق را تكان مي دهد و من خنكاي آن را اينجا بر روي پوستم احساس مي كنم.
چقدر آغاز خوب است،بر عكس وبلاگ پيشين كه كهولت و چين و چروك از سر و رويش مي باريد اينجا حس تازگي را براي من به ارمغان مي آورد.فقط مشكل كوچكي هست و ان هم نا اشنا بودن با محيط است كه گمان مي كنم ظرف مدت كوتاهي – حداكثر چند روز – بر طرف بشود.لينك دوستاني را كه به ايشان بيش از باقي سر مي زدم را به اينجا منتقل مي كنم و كوشش مي كنم كه دوستان تازه تري بيابم.سعي مي كنم كه بيشتر به دوستان سر بزنم.قوانين و قواعدي كه در اينجا بدان پايبند هستم همانند وبلاگ پيشين است و گمان مي كنم فقط اينجا كمي صميمانه تر بنويسم.
به هر حال كه اميدوار ايام خوبي را در اينجا پيش رو داشته باشم.اميدوارم.
اگر من برگ بودم باد پاییزی را دوست داشتم که مرا از شاخهای خشک جدا میکرد و با خود به سفر میبرد
ReplyDeleteتازگی احساست پایدار