کارخانه جوجه کشی از نوع چینی اش،اگر تا نیم قرن پیش اسباب زحمت بوده،امروز به لطف برنامه ریزی های دقیق و کارشناسی دولتی اسباب رحمت شده و دور نیست که چین،ایالات متحده را از زین قدرت به زیر بکشد و جهان قدرت جدید به چشم ببیند.نیروی کار ارزان و یا تقریبا مفت از نوع چینی اش و زیرآبی رفتن از نوع ایرانی اش سبب شده که تولیدی ها از جنس ایرانی اش ورشکسته بشوند و حالا چند سالی می شود که شلوارهای فاق کوتاه از جنس چینی اش لـــِنــگ ها را می پوشاند و بلوز و پیراهن هم تلبیس می کنند. روال کار مشخص است؛تاجر ایرانی به چین می رود،وارد معامله می شود و جنس را با هر کیفیتی که می خواهد سفارش می دهد.شاهدان عینی می گویند که طرف چینی حتی توانایی ارائه یک جنس با بیست کیفیت متفاوت را هم دارا ست.و بعد تولید از کشور شلوغ پلوغ و رسیدن به خاک ایران و دیدن ِ دم ِ مامور بازرسی و خلاص.فروشگاهها پر می شود از البسه چینی و فروشنده (ترجیحا خانم ِآراسته ) ایرانی.
در اینش حرفی نیست و کمتر کسی تردیدی دارد که با تقریب خوبی تن پوش این روزها سوغات سرزمین چشم بادامی هاست.کار وقتی سخت تر می شوند که به پوشندگان ایرانی حالی کنی که ان چیزی که به نام جنس مارک دار می پوشند و تولید خارجه ست در واقع از جنس همین های داخل بازار است.با این تفاوت که این را فرد دیگری سفارش داده است.تفاوت قیمت ها در مغازه های بالای شهر و پایین شهر چشمگیر است و در شهر های کوچک و بزرگ نیز قیمت ها بالا و پایین می شود.خریدار گران خریده حرف از کیفیت بالای جنس خریده شده می زند و ادعا دارد که اصل ِ اصل است و در صورتی که کسی دستی در کار دارد می داند که این نیز از همان سرزمین که ذکرش رفت است و واردات چی اش فرق کرده.یک منبع موثق که نمی خواست نامش فاش بشود(!) زمانی می گفت که خودش شاهد بوده که چطور فردی کفش سفارشی را به اسم «ورساچه» (ورساچی؟)اصل می خرد و هفتصد و پنجاه هزار تومان بالایش پول می دهد،در حالی که فروشنده تنها بیست هزار تومان برایش پرداخته است
اسم و رسم نه چندان شایسته ایران در عرصه جهانی و مشکلات اقتصادی مبادله کالا به ایران و تحریم کالاهای متفاوت،همکاری با شرکت ها و مارک های معروف را سخت می کند و بعید به نظر می رسد که فروشگاههای معتبر زیادی وجود داشته باشد.دوستانی که در عرصه پــــُز دادن ید طولایی دارند بد نیست نگاهی به جنس خریده شده و فردی که برایش ادا در می آوردند باشند.صادق باشیم بیش از انکه میل به پوشیدن جنس با کیفیت بالاتر در میان باشد میل به رخ کشیدن قیمت جنس در میان است.سر خودمان را شیره نمالیم و یا دستکم ببینیم که بازی برای چه کسی می کنیم.این حنا برای خیلی ها رنگی ندارد
پ.ن.1:طولانی ترین معرفی نامه که تا به حال دیدم [کلیک]؛
پ.ن.2:دخترکان مظلوم سرزمین من [کلیک]؛
پ.ن.3:یک تقسیم بندی ساده از «خود» افراد.[کلیک]؛
در اینش حرفی نیست و کمتر کسی تردیدی دارد که با تقریب خوبی تن پوش این روزها سوغات سرزمین چشم بادامی هاست.کار وقتی سخت تر می شوند که به پوشندگان ایرانی حالی کنی که ان چیزی که به نام جنس مارک دار می پوشند و تولید خارجه ست در واقع از جنس همین های داخل بازار است.با این تفاوت که این را فرد دیگری سفارش داده است.تفاوت قیمت ها در مغازه های بالای شهر و پایین شهر چشمگیر است و در شهر های کوچک و بزرگ نیز قیمت ها بالا و پایین می شود.خریدار گران خریده حرف از کیفیت بالای جنس خریده شده می زند و ادعا دارد که اصل ِ اصل است و در صورتی که کسی دستی در کار دارد می داند که این نیز از همان سرزمین که ذکرش رفت است و واردات چی اش فرق کرده.یک منبع موثق که نمی خواست نامش فاش بشود(!) زمانی می گفت که خودش شاهد بوده که چطور فردی کفش سفارشی را به اسم «ورساچه» (ورساچی؟)اصل می خرد و هفتصد و پنجاه هزار تومان بالایش پول می دهد،در حالی که فروشنده تنها بیست هزار تومان برایش پرداخته است
اسم و رسم نه چندان شایسته ایران در عرصه جهانی و مشکلات اقتصادی مبادله کالا به ایران و تحریم کالاهای متفاوت،همکاری با شرکت ها و مارک های معروف را سخت می کند و بعید به نظر می رسد که فروشگاههای معتبر زیادی وجود داشته باشد.دوستانی که در عرصه پــــُز دادن ید طولایی دارند بد نیست نگاهی به جنس خریده شده و فردی که برایش ادا در می آوردند باشند.صادق باشیم بیش از انکه میل به پوشیدن جنس با کیفیت بالاتر در میان باشد میل به رخ کشیدن قیمت جنس در میان است.سر خودمان را شیره نمالیم و یا دستکم ببینیم که بازی برای چه کسی می کنیم.این حنا برای خیلی ها رنگی ندارد
پ.ن.1:طولانی ترین معرفی نامه که تا به حال دیدم [کلیک]؛
پ.ن.2:دخترکان مظلوم سرزمین من [کلیک]؛
پ.ن.3:یک تقسیم بندی ساده از «خود» افراد.[کلیک]؛
سلام
ReplyDeleteاصولاً مارک و برند یک مقوله اشرافی و تجملاتی است
در جهان سوم اگر بخواهند مارک بپوشند معلوم است که مجبورند تقلبی اش را بپوشند و با همانها دلخوش باشند
درود.واقعا معرکه بود.ذوق زده شدم.خیلی خوشالم که مطالبتان را خواندم.رفیق.
ReplyDeleteدر مرتبه ای نیستم که نقد و نظری بدم.فقط تشویق و تحسین.درود بر تو
درود
ReplyDeleteاز شیر مرغ گرفته تا جون آدمیزاد میشه کالاهای چینی دید، با سلسله مراتب کیفیتی که اینجا معمولا بنجله. یکی از موارد جالبی که دیده بودم ظروف نقشبرجستهی فلزیه که عملا باعث شده بازار نمونههای دستی ایران رو از رونق بندازه. فقط کم مونده به چینی حرف بزنیم
ReplyDeleteمشارالیه فقط وبلاگ زده تا معرفینامهش دیده بشه
درخت ابدی
ReplyDeleteیکی از بازار چی های اصفهانی می گفت زمانی که یک چینی به مغازه اش آمده و گز را قیمت کرده،تا آنجا که می توانسته قیمت را پایین گفته تا همتای چینی که آمده بررسی کند که می ارزد که تولید کند و یا نه از خیال تولیدش بزند بیرون
روزگاری شده است.
.....
دوستان لطف نموده و مقدمه متن بالا را در ستایش کمونیست و ... نگیرند
البته جنس اصل هم پیدا می شود منتهی چینی ِ اصل! من چند وقت پیش یک پیراهن خریده بودم کامبوجی بود منتهی نوشته بود ساخت چین و سر هم بندی شده در کامبوج! ؟:)))))
ReplyDelete1.
ReplyDelete- به نظر من جنسهایی که قیمت آنها به نامشان بستگی دارد و خریدارهای مخصوص دارند، بهترین و آسانترین وسیله برای وارد کردن پولهای راکد به بازار و در نتیجه به دست مردم است
- شاید در کوتاه مدت وجود جنسهای بنجل چینی بتوانند پوششی بر ضعف خرید مردم شوند اما در دراز مدت هیچ پوشش بنجلی نمیتواند زایش روزافزون بیکاری و رشد تورم اقتصادی و چهرهی پیر فقر را پنهان کند
- اگر از جنسهای ایرانی در بازارهای چینی هم اطلاعی پیدا کردید لطفن خبر بدهید
محمد رضا
ReplyDeleteاسباب خنده شد.یکبار هم من با اصرار فراوان کلی گشتم تا ساعت ژاپنی پیدا کنم.روی ساعت زده بود ساخت ژاپن و من هم کلی دقت کردم که اصل باشد.ظاهرا انتخاب درستی بود و کیفیت ساعت هم براستی بالا بود.گرانترین ساعت ساعت فروشی بود،البته ساعت رومیزی
به خانه که رفتم و در زمان باطری انداختن دیدم درون جای باطری اش نوشته :ساخت چین
!
یک عزیز
حرف حساب جواب ندارد.لباس هایی به کیفیت که به سرعت خراب می شود و پاره می شود و یا دکمه اش می افتد و زحمت تعمیر و یا تعویض به خریدار می دهد.
نقل است انگلیسی ها ضربالمثلی دارند بدین مضمون :
ما هنوز آنقدر ثروتمند نشدیم که جنس ارزان بخریم
پنجره جو _ هری را بسیار دوست دارم شاید بتوان در چارچوب آن گفت مارک پوشی هم به نوعی به پنجره های مربوطه ربط پیدا می کند :-)
ReplyDeleteدرود استاد.حضورتان دلگرم کننده بود.ببخشید که محفل حقیرانه و میزبان در شان شما بزرگان نبود.موفق تر باشید
ReplyDeleteسلام دوست نازنین...ه
ReplyDeleteشادم می کند کامنت های تان و این که می آیید و سری به سیاه مشق می زنید. بی ریا می گویم خدا می داند...ه
روزهایی دراز درگیر بودم با این قصه مارک و مارک بازی که شریک زندگی ام وقعی فراوان می نهاد به این حرف ها و من درویشی و خوشی را دوست تر می داشت ام.این ها را که می گویید یاد آن روزها می افت ام که هیچ اش به خیر مباد...ه
الغرض بحث ها می رفت و می گفت ایم و نمی شنید و اخرالامر هم نه گفتن های ما راه به جایی برد و نه نشنیدن های همراه مان. غمی نیست اما انگار این امروزیان، که ما بیگانه ایم با زیستن شان، همه از یک مکتب چوب فلک خورده اند که مرام شان یکشان است و این حرف ها را بر نمی تاب اند که استدلالی کنیم به رد یا قبول. این ها اس اساسی و اصل اصیلی ست که نپذیری گویی به فنا شدگان پیوسته ای و هیچ جا جای ات نیست. مثال حی اش بنده حقیرتر از مثقال ام که کنج و گوشه ای خزیده ام و دل به تنهایی ام خوش دارم و این که تفاوتی ست بین من و هم سانان
سخن دراز امد جان رفیق. بید مجنون که می آی ام سر درد دل گفتن و رازگشایی ام باز می شود. نمی دان ام چرا، اما ظن قریب صفای صاحب خانه است
ارادتمندیم و مشتاق خواندن و شنیدن تان
سلام. اولین بار یک بلوز خارجی خریدم و با کلی ذوق پوشیدمش. دو ماه بعد دیگر نمیشد نگاهش کرد. تازه فهمیدم خارجی یعنی چه. لطفا پست «من مصرف نمیکنم پس هستم » من را در وبلاگم ببینید. راستی من آپم.
ReplyDeleteمهدی جان
ReplyDeleteچه بگویم.درد و دلی بود
خانم بهاره
خارجی بوده.مگر چین خارج نیست؟!؛
در جواب مطلب خودم:اتفاقا من عقیده دارم که یک هنرمند نباید تک بعدی باشد. همه ی هنرها به هم مربوط میشوند. مگر جیمز کامرون خودش هم گریم و هم نقاشی و دوربین و صدا را مدیریت نمیکرد؟ موقعی ملزم به تک نگری میشویم که بخواهیم از طریق هنر امرار معاش داشته باشیم وگرنه اگر با همه ی هنرها آشنا باشیم بهتر است. مثل ابوالحسن خان صبا که با همه ی سازها آشنا بودند.البته جسارت نباشد این نظر من است. من خودم از هر هنری یک کم اطلاع دارم و خیلی بیشتر بهم خوش میگذرد. درست است که در هیچ کدام صاحب نظر نیستم ولی کیف دارد.
ReplyDeleteسلام
ReplyDeleteعلیرغم این که هیچ جامعه ای به اندازه ما اهل دک و پز و ادا و اطوار نیست اما آمارها می گوید که بیشترین مصرف کالاهای چینی و خصوصا البسه آن متعلق به ایرانی هاست . حالا جالب این جاست که بزرگ و کوچک می گویند کلاهای چینی بنجل و به دردنخور است . این کالای مارک دار و لباس مارک دار هم برای خودش قصه ای شده است که بخش عمده ای از فرهنگ چشم و هم چشمی ما را به خود اختصاص داده است . ما هم این وسط متحیر و حیران مانده ایم که کدام را باور کنیم .
سلام دوست...ه
ReplyDeleteشعر ام را می خوانید؟
بازار چین که عید امسال خوب حالی به مشتریان داد. همه جا جنس ارزان قیمت.
ReplyDeleteالبته خداییش اغراق هم نکردند. پرسیدیم گفتند چینیه.
چین جنس خوب هم دارد که متاسفانه وارد بازارهای ایران نمیشود. یکبار در بوتیکی در انور آب کت ودامن ابریشمی خریدم که چینی بود و خیلی هم گران قیمت. وقتی پرسیدم چرا چینی و انقدر گران ؟ فروشنده خیلی با صداقت توضیح داد که این جنس درجه دو است و جنس درجه یکش چیزی حدود هزار و هشتصد دلار میشده و این یکی یک چهارم قیمت است.
ReplyDeleteتاجران ما سودای سود های چند صد درصدی دارند
اتفاقا همین سه شب پیش در مجلسی کسی بود که گفتند وارد کننده عمده کفش است از چین . خودش سابقا در سپهسالار تولید کننده بوده.
وقتی پرسیدم هرجفت کفش مجلسی که حدود 70-100 تومن بفروش میرسد برای شما چند در می آید با من من گفت حدود 12-15
که فکر میکنم زیاد گفته است. البته این 12-15 بااحتساب هزینه سفر و باربری و همه چیز است. نه قیمت یک جفت کفش !
این خیلی ها که حنا براشون رنگی ندارد متاسفانه تو این مملکت تو اقلیتند ... مردمی که از خودشون هویت و شخصیتی ندارند با این برچسب ها سعی در کسب تاییدیه هستند ....
ReplyDeleteاینکه چین بازارهای دنیا رو به دستش میگیره شکی توش نیست ... در بازارهای اروپا و امریکا هم اجناس مارک دار ساخت چین بازار رو پر کردند ولی اونجا جنس بنجلشون رو کمتر میبینی ...
به ایرانی ولی گویا میشه هر بنجلی رو قالب کرد ... تنها شرطش اینه که ایرانی نباشه
سلام
رفیق شیطان
ReplyDeleteاز این خط آخر نوشته ات حظ کردم
تنها اینکه ایرانی نباشد برایشان کافی ست