هفت ساله بودم که مدرسه برای یک هفته تعطیل شد.مسئولان امید داشتند که بارش برف قطع (و یا دستکم رقیق تر) بشود تا مدرسه را بازگشایی کنند ؛ولی ما هر روز که به مدرسه می رفتیم،نظاره گر برگه ای بر روی در مدرسه بودیم که سرایدار با بی سلیقگی تمام نوشته : "مدرسه امروز تعطیل است".خوش خوشان راه می افتادیم به سمت خانه و تا می توانستیم برف بازی می کردیم و ســُر می خوردیم.سی،چهل سانتی برف آمده بود و برای یک بچه هفت ساله حجم کمی نبود.بابا آن روزها به خوشحالی ما می خندید و می گفت که در زمان کودکی اش شده که از زیر برف ها دالان درست کنند و به مدرسه بروند،ولی مدرسه تعطیل نشده.حرفش را جدی نمی گرفتم.در ذهن کودکانه من،بیشترین برف همان بود که می دیدم و اصلا مگر می شد بیشتر از این برف بیاید؟چند سالی زمان نیاز بود تا با دنیای ریاضیات و آمار اشنا بشوم و دستم بیاید که در دنیای برف و کوران سی چهل سانت بیشتر به شوخی شبیه است.زمان گذشت و دیگر از برف های سی،چهل سانتی خبر نشد که هیچ؛سالی چند سانت هم کاهش داشت.
امسال اما راستی راستی هیچ خبری نیست.کل پاییز مختوم شد به سه الی چهار ساعت باران.میانگین بگیری می افتد روزی دو یا سه دقیقه.دیگر مه نیست که کوهها را مخفی می کند،گرد و غبار و پس ماند سوخت خودرو هاست که کوهها را بی نشان می کند.جای شالگردان زمان های نه چندان دور را ماسک گرفته،بوت ها و کفش های زمستانی رفتند تنگ تیفال،دستکش ها در سبد ها هستند و پالتو یک تفرج گرانقیمت است.خبری از برف و باران که نیست بماند، حتی آسمان هم کیپ نمی شود که امید ریزش دانه های سفیددر دلمان بکاریم.صبح ها و ظهر ها و شب ها سوز کویری می آید و صورت را می سوزاند و پوشیدن لباس زمستان را یادگاری می گذارد.
در نوجوانی پیش بینی می کردم چنانچه وضع بدین منوال بگذرد،در آینده با ابری شدن هوا مدارس باید تعطیل بشوند،امسال پیش بینی ام تا حدودی درست از آب در آمد.هوای با گرد و غبار ابری یک هفته ای را تعطیل کرد.اثرات قولوبال وارمینگ است دیگر.
بد نیست یادی هم از چشم اسفندیار دولت بکنم،در یکی از گفتگوهایی که در سال نخست روی کار آمدن دولت به راستی مردمی می کرد،در تمجید پرزیدنت گفت :"امسال به لطف روی کار آمدن دولت نهم،برف و باران بیشتر شده است "بد نیست که سوال دیگری پرسیده شود که: آیا برف و باران صفر حاصل نقمت روی کار آمدن دولت دهم است؟"؛
پ.ن.1: لینک فرتور های بیشتر از برف به یادماندنی ژاپن..[کلیک]؛
پ.ن2: فانی را بخوانید.این نوشته اش عالی ست.[کلیک]؛
بمیرد این زمستان بی برف و باران که هی ما مجبوریم تو اینتر نت عکس برف ببینیم فقط
ReplyDeleteعكسها را ديدم . خيلي حيرت انگيز و جالب بود . اين بي برفي و بي باراني عجب حكايتي شده . از بركات دولت فخيمه و اسفنديارش ..
ReplyDeleteیکی از این روحانیون در سخنانش با افتخار میگفت که سیل پاکستان و باران های موسمی اروپا که خیلی شدید بود مال برهنگی و بی حجابی زنانشان است. به قول ظریفی پس خشکسالی و بی بارانی ما مال حجاب هاو لباس های زنانمان است و برای باران باید کمی گره روسری ها را شل کرد. :)
ReplyDeleteهمین الان که داشتم این پستت رو می خوندم دیدم داره برف میاد!
ReplyDeleteتو آفريقا بومي ها براى ريزش بارون دسته جمعى دعا ميكنند .... ميگم شايد بد نباشه نماز جمعه اين هفته رو به موضوع برف و دعاهاى مربوطه بسپرند
ReplyDeleteچه ميدونى شايد معجزه شد بهمن عظيمى هم اومد و اينا رو با خودش برد
سلام
جو زمین داره تغییر می کنه. ما هم امسال اصلا باران نداشتیم. هوا روز به روز کثیف تر می شود. در عوض بیماریها طولانی تر شده. من الان 3 هفته است که دارم سرفه می کنم. قبلا کلا مریضی ام 3 روز بود. دیگه هیچ اثری از طبیعت زیبا نیست. شیراز که روز به وجود باغها و گل های رنگارنگ مشهور بود به شهر کویری تبدیل شده است. به جای آن در گرم ترین شهرهای فارس باران می بارد. چه دیدی شاید قراره جای کویر با مناطق حاصل خیز عوض بشه.
ReplyDeleteخانم فندق
ReplyDeleteدر ادامه گفتارهای چشم اسفندیار چنین اوهامی غیر عادی نیست
دانژه
اتفاقا من هم به همین فکر می کردم.به محض نوشتن برف آمد
شیطان
شاید تاثیر کند
هیچ چیزی احتمالش صفر نیست
خانم ندا
نه بحث بر سر این است که با گرم شدن کره زمین این شن زارهای وسیعی که ایران نام دارد هر روز خشک تر می شود
چاره ای نیست
بلاد کفر ولی پرباران تر می شوند
قسمت است دیگر
!
سلام من آپم.
ReplyDeleteسلام
ReplyDeleteبارندگی و نا آرامیهای جوی مثل سایر پدیده های طبیعی قواعد و قانون خودش را دارد و بعید می دانم با دعا و نماز و .... بتوان مشکل خشکسالی را حل کرد .
مشکل خشکسالی شاید به خاطر همین پدیده گلخانه ای و گرم شدن تدریجی کره زمین باشد . اگر چه بعضی ها عوامل دیگری را در این زمینه موثر می دانند .
جناب برزین
ReplyDeleteمن نیز اعتقادم بر همین قوانین علت و معلول ملموس است.کشف راه حل های دیگر دستکم در تخصص من یکی نیست.همان طور که اشاره کردم - چه در این نوشته و چه در نوشته های پیشین - روال به گونه ایست که مناطق گرم و خشک، خشک و خشک تر می شوند و مناطق معتدل تر نظیر اروپا و آمریکا پربارش تر می شوند.باید خودمان را برای خشک سالی های پیاپی آماده کنیم و روزهای پرباران را در خاطرات بگذاریم.راه دیگری به نظرم نمی رسد
سلام
ReplyDeleteالان معلوم است چی شده اروپایی ها و آمریکایی ها نماز باران را از ما یاد گرفتند دیگر
آقا نمازمان را دزدیدن دارن باهاش پز می دن
لباس زمستوهامونم چند ساله بیمصرف افتاده یه گوشه
ReplyDeleteعجب عکس هایی!
ReplyDeleteراستش من یه پوتین گرونقیمت خریدم که توی برف بپوشمش و هنوز نتونستم افتتاحش کنم!
هر سال جای آدم برفی های دست ساز بچه ها خالی تر از پیش می شود در این شهر
ReplyDeleteدلتنگی های آدمی را باد ترانه ای می خواند
ReplyDeleteرویاهایش را آسمان پر ستاره نادیده می گیرد
و هر دانه ی برفی به اشکی ناریخته می ماند
...
هر دانه ی برفی به اشکی ناریخته می ماند
...
مرسی به خاطر لینک و به خاطر حسن نظرتان
کلا بی توجه به چشم اسفندیار نمی دونم من این جوری فکر می کنم یا واقعا همین جوری بوده؟!ء
ReplyDeleteبچگی هامون دنیا کلا قشنگتر بود،همه چی بهتر بود اگه الان 50 -60 رو رد کرده بودم وایضا در تاکسی نشسته بودم باید می گفتم خدا بیامرزه شاه رو:)ء
خانم فرزانه
ReplyDeleteکلی خندیدم،آقامون رو دزدیدند
خانم محبی
راست می گویید،چرا تا به حال توجه نکرده بودم
محمد رضای عزیز
من ولی همچین کاری نکردم ! معلوم بود دریغ از یک باران است،برف که دیگر جای خود دارد
فانی جان قابلی نداشت
طبیب چه عزیز
لینکی در مورد نوستالژی هست که برایت می تواند جذاب باشد
اگر باز هم اینج سر زدی و خواستی برایت می فرستم
سلام من آپم بیایید و بخونید ممنون.
ReplyDelete