Wednesday, January 19, 2011

و عدالت اجرا شد


برای کشوری نظیر پاکستان،همین که چند صباحی در رسانه های جمعی حضوری نداشته باشد،نشانه خوبی ست برای برقراری امنیت و آرامش در آن خاک.چه اینکه وقتی در اخبار نامی از پاکستان میشنویم،یا یک بمب گذاری انتحاری در میان بوده است،یا تروریست ها دستگیر شده اند،یا القاعده غلطی کرده و یا طالبان در گود هستند ؛و یا دست آخر اینکه اختلافات قومی و قبیله ای در میان است.خلاصه آنکه وقتی پاکستان هست،خبر خوب نیست و وقتی خبر خوب نیست،یعنی ظلم وتجاوز و خون و اتهام و ترور و ... هست.و دستمایه این نوشته هم خبری ست که رستنگاهش پاکستان است،با این تفاوت که گویا برادران به راستی پاک ِ پاکستانی ما،این بار توانسته اند تعریفی جدید از عدالت ارائه دهند.
قضیه از این قرار بوده است که یک پسر یازده ساله از یک قبیله و با دختری از قبیله دیگر در خیابان ها دیده می شود.قبیله دختر، از نظر طبقاتی گویا بالاتر از قبیله پسر بوده اند.در این بین قبیله ی ِ دختر که آبرو و شرف خود را در مرض تهدید می دیده،بزرگان قبیله را دور هم جمع می کند تا به این وضع رسیدگی شود.پاتال ها دور یکدیگر جمع شده،رای و نظرشان را به شور می گذارند و در یک تصمیم گیری کاملا ً خردورزانه، بنا را بر این می گذارند که تعدادی از مردان بالغ و عاقل با معیار های هموهابیلیس ها،به خواهر بزرگتر پسرک در جمع و البته در حضور پدرش تجاوز کنند تا بلکه اعاده حیثیت صورت پذیرد
تصمیم تایید و اجرا می شود و در روز مقرر،مردان بالغ زحمت برقراری عدالت را بر دوش می گیرند و تکلیف تجاوز به دختر نوجوان را بر جای می آورند.قریب به هزار نفر هم شاهد این دادگاه و برقراری عدالت بوده اند و مجرم - که همانا خواهر پسرک است - همراه با ضجه و زاری به سزای اعمالش می رسد.

ناخود آگاه بعد از خواندن این خبر،بی درنگ به یاد حکایتی** از کتاب " پیامبر و دیوانه " از جبران خلیل جبران افتادم:

یک شب که ضیافتی در کاخ برپا بود،مردی آمد و خود را در برابر امیر به خاک انداخت و همه مهمانان دیدند که یکی از چشمانش بیرون آمده و از چشم خانه ی ِ خالی اش خون می ریزد.امیر از او پرسید :«چه بر سرت آمده؟».مرد در پاسخ گفت :«ای امیر،پیشه من دزدی ست،امشب برای دزدی به دکان ِ صراف رفتم،وقتی از پنجره بالا می رفتم،اشتباه کردم و داخل دکان بافنده شدم.در تاریکی روی دستگاه بافندگی افتادم و چشمم از کاسه در آمد.اکنون ای امیر،می خواهم داد مرا از مرد بافنده بگیری.»
آنگاه امیر،کـَـس در پی بافنده فرستاد و او آمد،و امیر فرمود تا چشم او از کاسه در آورند
بافنده گفت :«ای امیر،فرمانت رواست.سزاست که یکی از چشمان مرا در آورند.اما افسوس ! من به دو چشمم نیاز دارم تا دو سوی پارچه ای را که می بافم ببینم.ولی من همسایه ای دارم که پینه دوز است و او هم هر دو چشم دارد،و در کار و کسب او به هر دو چشم نیازی نیست.»

امیر کـَــس در پی پینه دوز فرستاد.پینه دوز آمد و یکی از چشمانش را در آوردند. و عدالت اجرا شد.
...
پ.ن.1: لینک خبر [کلیک]
پ.ن.2:پیامبر و دیوانه،جبران خلیل جبران،انتشارات کارنامه،بخش «جنگ»
پ.ن.3:پرسشی ذهن را می آزارد:همسایگان مرزی یک کشور،چه تاثیری در دنیای امروز،بر فرهنگ کشوری دارند؟ایا قرار گرفتن در میان عقب افتاده ترین کشور های جهان،می تواند عاملی در در جازدن این خاک باشد؟آیا قرار گرفتن در جوار کشورهای پیشرفته می تواند به پیشبرد کشوری کمک کند؟ و...

بعدن نوشت: ریحانه عزیز،سلامتی تو آرزوی دوستان است،نمی دانم از ما چه کاری ساخته ست،ولی امیدوارم همیشه سالم و سلامت باشی

19 comments:

  1. سلام رفیق...ه
    کم نشنیده ایم از این سفاکی ها و انصافا دل به درد می اید و گویا فعلا کاری نمی شود کرد...ه

    ReplyDelete
  2. واقعا نوبرش بود! اونایی که به رعایت بی قید و شرط سنت ها بدون هیچ نقدی اعتقاد دارن توجه کنن. یک جامعه ی بدوی تمام عیار
    نمی دونم بخندم یا گریه کنم

    ReplyDelete
  3. فند ق 70 کیلوییJanuary 19, 2011 at 5:30 AM

    متنی خواندم در ایمیل که بی ارتباط نیست
    سرزمین پاکان!



    پس از استقلال هندوستان، محمد علی جناح که در مسیر انقلاب در کنار مهاتما گاندی و جواهر لعل نهرو قرار داشت پا دریک کفش کرد که مسلمانان هند باید سرزمین مستقلی داشته باشند. هرچه گاندی تلاش کرد او را قانع کند که هند یک کشور متحد بماند و مسلمانان نیز در کنار سایر اقوام و مذاهب در مدیریت هند نقش داشته باشند، محمد علی جناح نپذیرفت و بالاخره ایالت های مسلمان نشین هند تجزیه شدند و بنگلادش و پاکستان را به وجود آوردند.

    قصه ی پاکستان اما، داستانی شنیدنی است. مسلمانان که هندوها را «نجس» می دانستند، سرزمین مستقل خود را «پاکستان» نامیدند.

    پاکستان اولین کشوری بود که حکومت آن «جمهوری اسلامی» نام گرفت.

    (پس از پاکستان، به ترتیب نیجریه، ایران و افغانستان جمهوری اسلامی نام گرفتند). هندوستان اما، با جمعیتی چند مذهبی (به ترتیب جمعیتی هندو، مسلمان، جین، بودایی، مسیحی، سیک) صاحب حکومتی «سکولار» شد.

    هندوستان «سکولار» امروز جزو نمونه های موفق دموکراسی در جهان است و سال گذشته ی میلادی در کنار برزیل بالاترین نمره ی رشد اقتصادی را به خود اختصاص داد .

    از آن سو «جمهوری اسلامی پاکستان» نمونه ای از عدم تحمل و عدم مدار است. کودتا پشت کودتا و ترور پشت ترور، صحنه ی سیاست پاکستان را پر کرده است . ضیاءالحق، ذوالفقارعلی بوتو را اعدام کرد .

    حکومت نظامی ضیاءالحق با ترور شدن ضیاءالحق پایان گرفت !

    پرویز مشرف با کودتای نظامی نواز شریف را ساقط کرد و خودش با کودتایی دیگر به تبعید رفت. بی نظیر بوتو چند روز پیش از انتخابات ترور شد و ...

    در صحنه ی اقتصادی نیز پاکستان وضعیت بهتری ندارد. در سیل اخیر پاکستان، اگر نهادهای بین المللی و دولت های خارجی به کمک پاکستان نمی شتافتند، دولت پاکستان توان مدیریت اوضاع را به هیچوجه نداشت.

    پاکستان ، کشور پاک ها ، پیشتاز «تقلب صنعتی» است :

    در شهر صنعتی پاکستان اجناسی با مارک های معروف دنیا تولید می شود!

    علاوه بر این پاکستان، پیشتاز«تقلب سیاسی» است:

    طالبان را تقویت می کند و از جامعه ی جهانی (از آمریکا گرفته تا ایران) کمک مالی می گیرد تا طالبان را سرکوب کند!

    این سناریوی کشوری است که وجه تمایز خود را از سرزمین مادری اش، «مذهب» می داند.

    ReplyDelete
  4. خانم فندق سپاس بابت تاریخچه کوتاهی که نوشتید
    قصد داشتم که در ابتدای متن تاریخچه کوتاهی بنویسم که دیدم متن زیادی بلند می شود و منصرف شدم.
    خوب شد که شما این را ضمیمه کردید

    ReplyDelete
  5. موندم اين وسط دولت محترم پاكستان چكاره اس؟

    ReplyDelete
  6. نخست اینکه این جا حرفی از دولت نیست
    در وهله دوم اینکه رسیدگی به هر گونه ناهنجاری اجتماعی طبق قانون را باید قوه قضاییه هر کشور بر عهده بگیرد

    ...

    بد نبود نامی از خود می گذاشتید
    کامنت خانم فندق می تواند اطلاعاتی در باب دولت ها بدهد.هر چند که آنقدر در اخبر ها وضعیت این کشور را شنیدیم که نیازی به اطلاعاتی تازه تر نباشد.گوش همه پر است

    ReplyDelete
  7. ای خدااااااااااااااااااا
    هستی؟ چطور دلت میاد ببینی و هیچ کاری نکنی؟

    ReplyDelete
  8. سلام
    نظام قبیلگی منطق خاص خودش را دارد در اینجا آبرو و ناموس همه زندگی است و برای این کار زنان و دختران در معرض بدترین ظلم ها و ستم ها قرار می گیرند . پاکستان کشوری است که تناقضات زیادی در آن دیده می شود . رگه هایی از مدنیت و فرهنگ در برخی از نقاط آن و شیوه هایی از نظام قبیله ای بدوی در جاهایی دیگر از این کشور

    ReplyDelete
  9. پاکستان را در یک کلام می توان سرزمین افراطی ها نامید

    ReplyDelete
  10. دیشب تا صبح رویاهای وحشتناکی میدیدم. در یک فضای عجیب و خفه کننده تا صبح دست و پا زدم. به نظر شما باز نویسی وقایع شومی جامعه انتشار انها نیست؟ چون با نوشتن ما که مساله تغییر نمیکند. آن جنایتکاران که این اعمال را مرتکب میشوند حتی نمیتوانند از روی کاغذ نوشته ی ما را بخوانند چه برسد به وبلاگ خواندن. چه باید کرد؟ من با مطلب جدیدی بروزم.

    ReplyDelete
  11. جناب بيدمجنون منظورم ازدولت درواقع حكومت پاكستان و به ويژه دستگاه قضايي بود.كلمه درست را به كارنبردم. حرفم اين است كه چرا نهادهاي قانوني اقدامي نمي كنند.

    ReplyDelete
  12. واقعاً شرم آور است
    کلکسیون حماقت است این مجموعه
    واقعاً سوال مهمی مطرح کردید، حتماً ممالک همجوار اثرات متقابل فرهنگی و غیره دارند ؛ این دلیل را هم باید به سایر علت العلل بدبختی هایمان اضافه کنیم.در ضمن از خانم فندق هم ممنون.

    ReplyDelete
  13. میدونی مشکل چیه .... آدم از یک طرف دلش میخواد همه جا دمکراسی باشه و نظر مردم مطرح باشه ....
    ولی وقتی به چنین مناطقی و چنین طرز فکرهایی بر میخورم آرزوی دیکتاتوری میکنم که این مردم احمق رو از دریدن همدیگه و اجرای عدالت باز بداره ...

    سلام

    ReplyDelete
  14. راستی یک نوشته ی دیگر هم داشتم. آن را هم خواندید؟ یک داستان از وبلاگ قبلیم بود. البته ببخشید که اصرار می‌کنم ولی نظرتان برایم مهم است. چون همیشه با دقت می‌خوانید و نظرهای دقیقی می‌دهید.ممنون

    ReplyDelete
  15. یک «ممنون که سر زدید» نوشته بودم نیامد! خیلی ممنون

    ReplyDelete
  16. مجازات از نوع پاکستانی و قبیله ای سالهاست که در جریان است و انگار هیچ نیرویی توان مبارزه با آن را ندارد.

    در مورد هم جواری با کشورهای
    پیشرفته یا عقب مانده زیاد موافق نیستم. با پیشرفت تکنولوژی و ارتباط با دنیای مدرن و جهانی شدن لزوما احتیاج نیست همسایه دیوار به دیوار یه کشور پیشرفته بود تا از قبای پیشرفت ان بر کناره کشور ما هم کشیده شود.

    ReplyDelete
  17. سلام از شما دو نظر در وبلاگ من هست. امروز بلاگفا عجیب شده است. پیامهای غریبی میدهد. به هر حال ممنون که زحمت کشیدید.
    ما یک بار اشتباه کردیم به یک نفر گفتیم آپیم. امد گفت با این کار دافعه ایجادمیکنید؟ آیا این مورد برای شما هم صحت دارد؟ این یک دعوت دوستانه است. هیچ اجباری در کار نیست.ولی نمدانم چرا با خودمان تعارف داریم.خلاصه امروز شدیدا عصبی و ناراحتم.

    ReplyDelete
  18. جناب برزین
    خواندن کتاب "کارکردهای ذهن در جوامعه عقب افتاده " می تواند منطق نظام قبیله ای را اشکار کند.در واقع آنها به نظر ما بربر می رسند چون هنوز کارکرد ذهنشان شبیه به قرن ها پیش است و با منطق امروزی سازگار نیست.در نظام های قبیله ای و جوامع بسته عقب افتاده که اکثرا نگاههای مرد سالار شکل گرفته اند،زن را کمتر حق و حقوقی برایش متصور می شوند.نظراتم البته بیشتر است که می گذارمش برای پست های آتی.
    سپاس بابت خواندن


    خانم لیلا
    راستش من خودم هم نفهمیدم چرا قوه قضاییه و یا دولت کاری نمی کنند.در اکثر کشورهای جهان سوم قدرت دولت بسیار کمتر از آن چیزی ست که نشان می دهد.سر و صدای زیاد دارند و عملکرد پایین

    خانم همتی
    بله،به نظرم بودن و دیدن و نوشتن وقایع را پیش نظرمان پررنگ تر می کند و حساسیت مان را نسبت به حادثه ها بالاتر می برد.باید نوشت و تحلیل کرد و اگاهی رساند

    شیطان عزیز
    در نظام های دیکتاتوری خاصه در جوامع عقب افتاده اگر کسی هم بر روی کار بیاید یکی متناسب با خودشان است.غالبا در کشورهای عقب افتاده دولت ها نیز به همان میزان و یا بیشتر پرت و ظالم هستند

    ReplyDelete

يك تذكر كوچك براي آسان شدن ارائه نظر:


اگر دوستاني كه ايميل و يا آدرس اينترنتي دارند لطف مي كنند و كامنت مي گذارند،لطفاً نام و آدرس اينترنتي خودشان را بگذارند

كساني هم كه وبلاگ ندارند به كمك همان گزينه آخر نيز مي توانند كامنت بگذارند،فقط اگر جزو دوستان هستند نام كوچك و يا فاميلي خود را نيز بگذاريد.برايم اهميت دارد كه كداميك از دوستان چه نظري مي دهند.

سپاس